دوستی با دوستان همراه با خط های منحنی لبخند
دیوار حوصله ام
تــرک بــرداشته است
و اشک هــای احتمـــالی
جایی برای باریدن پیدا نکرده اند
رطـــوبت پلکهـــایــم
در بوی کافور گورستان خشک می شود
گریــــه نمی کنم ، بـــاور کنیـــد
تنها غروب مرا به جدایی هایی مبهم فرو می برد
تا جایی که کسی در کنارم معنا پیـــدا نمی کنـد
ولـــم کنیــــد...
اینجــــا سکوت گورستــــان
مرا بــه ترس انداختـــه است
گریه نمی کنم ، باور نکنیـد !!!
سکوت گاهی گریــه آور است ....
نوشته شده در یکشنبه 88/4/28ساعت
6:27 عصر توسط شیداگر جوان تاریکی نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |